جاودانه ها

به بهانه تغییر فصل زندگی ام می نویسم

جاودانه ها

به بهانه تغییر فصل زندگی ام می نویسم

رژ قرمز

چند شب پیش با مامان برنامه ریختیم عصر برویم خانه دختر خاله ام حاضر شدیم و طبق معمول من نشستم پشت فرمون ، توی مسیر یک مسیر را اشتباه رفتم و کلا افتادیم تو دور گشتن ،هر چی میرفتیم مقصد پیدا نمیکردیم توی نقشه اسنپ نگاه میکردم و میرفتم ،سر یک چهااره امدم از ماشین کناری ادرس بپرسم، مرد جوانی بود تا ازش پرسیدم و نگاهش به صورتم افتاد ماتش برد چند لحظه مکث کرد ک برای اینکه پررو نشود رویم را برگرداندم و گذاشتم جواب سوالم را به مادرم بدهد :////// 

  • بهار بهاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی